نیم وجبی هشت سالشه بعد چند روز غصه و گریه و .
نشسته داره یکم غذا میخوره
دیدم زل زده ب تلویزیون داره اخبارو نگاه میکنه لقمه تو دستش مونده از تعجب!

اخبار داره آتیش زدن قرآن رو نشون میده .

یکم میگذره اخبار تموم میشه
مثل فنر از جاش میپره
میره با عصبانیت بشقابو میزاره تو آشپزخونه میاد ب مادرم میگه : خااله من ( یه من محکم میگه با همون زبون بچگونه اش )
میگه خااله ، من ، قرآن از دستم می افته زمین ، برمیدارم صد تاااا ماچش میکنم
اونوقت اینا قرآنو آتیش زدن!!!!! سوالی نمیگه اما با تعجب میگه اینا قرآنو آتیش زدن!
دوباره میگه اینا هیچی نمیفهمن این آمریکایی ها هیچی نمیفهمن
چند بار میگه با جدیت و غیرت میگه اینا هیچی نمیفهمن!


منم دارم متعجب نگاهش میکنم
و با خودم میگم چقدر تو میفهمی.
چقدر بهتر از خیلی از آدم بزرگ ها ، این بچه ها میفهمن.

  


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین جستجو ها